برایت بارها باید بگویم
که در رگ های من جاری شدی
چون خون
که از من ساختی بار دگر مجنون
از شکوه عشق خانمان سوز
برایت بارها باید
قسم یاد کرد ؟
برایت بارها باید
سرسجده فرود آورد ؟
تقدیم به کسی که
شکفتن هیچ گلی
زیباتر از لبخند او نیست
جشن میلادت بهترین
بهانه برای فکر کردن
به تو و به یاد آوردن
تمام خوبیهایت است
تمام لحظه های عمرم
بدرقه نفس کشیدن توست
...
زمین در انتظار تولد یک برگ
من در حال شمارش معکوس
صفر همیشه پایان نیست
گاه آغاز پرواز است...
جهان برای من
با میلاد تو آغاز شده
و برگهای تقویم تنها
دیوارهایی فرضی است
که فاصله را یادآوری میکنند
غافل از اینکه
...
روز میلاد تو
زیبا هدیه ای آورده ام
پوششِ آنرا جلدی از
گلبرگِ مریم بسته ام
♥
روی هر گلبرگ را
با شبنمی جان داده ام
بهرِ هر یک شبنمش
من دیده دریا کرده ام
...
The world is getting ready to sit a little smile on your lips.
آری شرط نابودی عشق من به تو نابودی جان من است و در قلبی که تو هستی تردید توقع و غرور معنا ندارد