شمع ها را که فوت کردی
بیست و یک سال
از شب های دلتنگی ات می گذرد
شب هایی که با نگاه های خیره
به قاب زندگی زاده شدند
و چشم ها و کلمات که بودنت را تثبیت کردند
و تو بزرگ شدی
کنار خانواده ای به وسعت سرزمین مادری ات
این بار میوه های لبخندت را
بر بلند ترین شاخه ی مهربانی ات دیدم
چه عاشقانه به من چشمک می زد
وبا نگاه شیرینی چیدمش
می خواهم جوهر قلم دلم
فقط برای تو مصرف شود
و فقط برای تو شعر عشق بسراید
وقتی نگاهت پژمرده است
دلم ، چشمم ، و تمام وجودم پژمرده میشود
شب میلادت
برای درب دلم
دستگیره ی چینی تدارک دیده ام
درب ِ چوبی ِ رنگ قهوه ای ِ سوخته ای
که لولاهای زرین دارد
حتما دستگیره ی گلسرخی می خواهد
خانه ی دلم دیوارهایی دارد
که به غلطک ، سرخ شده اند
کلید های کلاسیک ِ لگِراند ِ باکالیت
با لوسترهای چوبی ِلانه کبوتری
در من برای تو
چای ِگلابی هندی ِ پوست پیازی دم می شود
با خیالم لطافتِ واژه واژه هایت را لمس کردم
و میان مهرِ نگاهت شناور گشتم
نوای خوش و عطر آلود کلامت
دلیل شکفتن و اوج گرفتن پروازم شد
به سوی آسمانی ترین لحظه های خوشبختی
حضورت در کنارم ، نهایت آرزویم
و بهانه ی برپایی شوری وصف ناشدنی
وقتی من و تو
خوشبختیِ " ما بودن " را فریاد می زنیم
Happy Birthday Yalda
تقدیم به کسی که
شکفتن هیچ گلی
زیباتر از لبخند او نیست
جشن میلادت بهترین
بهانه برای فکر کردن
به تو و به یاد آوردن
تمام خوبیهایت است
تمام لحظه های عمرم
بدرقه نفس کشیدن توست
...
The world is getting ready to sit a little smile on your lips.
آری شرط نابودی عشق من به تو نابودی جان من است و در قلبی که تو هستی تردید توقع و غرور معنا ندارد