روز میلادت قایقی کاغذی
بر آب روان رها خواهم کرد
به دور از هر دغدغه ای
بادی آرام بر بادبانهایش خواهم دمید
بسوی پائین رود
کرانه تا کرانه
در حریم چمنزارها
همراه با گل های ریز بنفشه
با صدای آهنگین آب برایت خواهم سرود
ترانه ای
به زلالی آب
به زیبائی نظاره کردن گل
قسم به گلبرگ های گل رز
به شیرینی نوشیدن جرعه ای آب
به تلالو نور خورشید
میان ازدخام شاپرکها
نرود از یادم
صدای قدم هایت
happy birthday yalda
عالمی را روز میلادت خوش است
بند ما را جان آزادت خوش است
آمدی و چشم عالم شد چراغ
آفِتاب از روی آبادت خوش است
طفل پاک و کوچک و جویای اشک
دل به یغما برده فریادت خوش است
بهر مهر افکنده چشمش را به تو
تیر خشم چشم صیادت خوش است
بر نمی تابد نگاه خشم غیر
دل که بر جولان بیدادت خوش است
The world is getting ready to sit a little smile on your lips.
آری شرط نابودی عشق من به تو نابودی جان من است و در قلبی که تو هستی تردید توقع و غرور معنا ندارد